شهید «مهدی  پورجمشیدیان» در صراحت لهجه، شجاعت و ظلم‌ستیزی زبان‌زد آشنایان و دوستان بود

شهید «مهدی  پورجمشیدیان» از نوجوانی در صراحت لهجه، شجاعت و ظلم‌ستیزی زبان‌زد آشنایان و دوستان بود و با قد کوتاه و سن کمی که داشت با مخالفین انقلاب بحث می‌کرد و با صراحت لهجه و شجاعت حرف حق را می‌گفت‌.
کد خبر: ۴۱۲۴۱۱
تاریخ انتشار: ۰۸ آبان ۱۳۹۹ - ۱۱:۳۹ - 29October 2020

شهید «مهدی  پورجمشیدیان» در صراحت لهجه، شجاعت و ظلم‌ستیزی زبان‌زد آشنایان و دوستان بودبه گزارش خبرنگار دفاع‌پرس از آذربایجان‌شرقی، شهید «مهدی  پورجمشیدیان» در یکی از روزهای فروردین ماه سال 1351 شمسی پسری چشم به جهان گشود که پدر و مادرش که عاشق حضرت مهدی (عج) بودند نام او را مَهدی گذاشتند. مهدی در آغوش گرم مادری با ایمان و عاشق اهل بیت(س) و پدری متدین و با اخلاص که عشق به پیامبر و اولادش تنها سرمایه زندگی‌شان بود تربیت یافت. پدر مهدی اهل نماز جماعت و هیئت‌های عزاداری حضرت سیدالشهدا(ع) بود و در همه‌ی مراسمات به طور مرتب شرکت می‌کرد. برخی ایام نیز جلسات قرآن و عزاداری در منزل پورجمشیدیان برگزار می‌شد و گوش و چشم مهدی با این عزاداری‌ها آشنا می‌شد.

مهدی همانند دیگر کودکان بازی می‌کرد و بزرگ می‌شد و به پدر و مادرش وابستگی خاصی داشت. مهدی در خانواده‌ای پرجمعیت که شامل هفت فرزند بودند زندگی می‌کرد اما شیرین کاری‌هایش او را که آخرین فرزند خانواده بود محبوب خانواده کرده بود.

به سن  هفت سالگی که رسید مصادف شد با راهپیمایی‌های مردم علیه رژیم ظالم پهلوی و منزل خانواده مهدی یکی از مراکز در جنوب تهران علیه رژیم پهلوی شد و مردم ولایتمدار که مطیع حضرت امام خمینی(ره) بودند گوش به فرمان آن مرجع عالی مقام بودند و پدر و برادران مهدی نیز همگام با مردم مطیع حضرت امام خمینی(ره) بودند.

مهدی در این مقطع حساس از تاریخ مقطع ابتدایی را در دبستانی  واقع در جنوب تهران  شروع کرد  از آنجا که اکثر ایام مدارس تعطیل بودند مهدی با روحیات انقلابی و مبارزاتی آشنا گشت و شخصیت او شکل گرفت. او از نوجوانی در صراحت لهجه، شجاعت و ظلم‌ستیزی زبان‌زد آشنایان و دوستان بود و با قد کوتاه و سن کمی که داشت با مخالفین انقلاب بحث می‌کرد و با صراحت لهجه و شجاعت حرف حق را می‌گفت‌.

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی که دشمنان به ایرانِ اسلامی وحشیانه هجوم آوردند مهدی با شرکت در هیات‌های مذهبی و انجمن اسلامی مدرسه، علاقه و عشق به اهل بیت به ویژه حضرت سید الشهدا(ع) در او بارور شد و برای رساندن پیام انقلاب درگروه سرود مسجد محله فعال شد تا جایی که این محبت، او را  به جبهه‌های حق شیفته ساخت.

در همان سال‌ها چند تن از برادران بزرگش در جبهه‌های حق علیه باطل حضور داشتند و در عملیات خیبر اسفند سال 1362  در منطقه طلائیه، برادرش جلال به مقام والای شهادت نائل گشت و خبر شهادت او تاثیر زیادی روی مهدی گذاشت. با گروه سرود در پشت جبهه فعالیت خود را گسترش داد و برای رساندن پیام رزمندگان به گوش ملت ایران در نقاط مختلف تهران و نماز جمعه تبریز برنامه اجرا کردند که مورد تشویق امت حزب الله و مسئولین کشوری و لشکری از جمله شهیدان رجایی و باهنر در سال 1360 شمسی و مرحوم حاج «سید احمد خمینی» قرار گرفتند.

این گروه سرود در سال 1363 موفق شد در جمع رزمندگان لشکر حضرت محمد رسول الله و لشکر عاشورا حاضر شده و مورد تشویق شهید آقا «مهدی باکری»، فرمانده لشکرعاشورا قرار بگیرد. حضور آنان در جبهه‌های حق و اجرای برنامه‌های پر نشاط و سرشار از معنویت حال و هوای دیگری را خلق کرده بود آن‌ها که اکثراً 12 سال از عمرشان گذشته بود عاشق جبهه‌ها شدند و انگیزه‌ی حضور در جبهه و ادامه‌ی راه شهیدان در وجودشان ریشه انداخت.

سال 1364 بود و مهدی 14 سال از بهار عمرش سپری شده بود. با اصرار زیاد و پافشاری توفیق یافت کلاس دوم راهنمایی را نیمه تمام رها کرده و با سپاهیان حضرت مهدی(عجل الله) جبهه‌ی جنوب اعزام شد. درآن ایام، برادر بزرگش حاج اکبر در لشکر عاشورا مسئول تبلیغات لشکر بود.

مهدی نیز به جمع رزمندگان لشکر عاشورا پیوست و در گردان تخریب مشغول به کار شد. صدای خوب و لطیف مهدی، صفا بخش محفل دوستان بود او که چندین سال سرود های انقلابی را اجرا کرده بود برخی مواقع دوستان را با خواندن آن سرودها به فیض می رساند.

مهدی با تمام سن کمی که داشت رزمنده‌ای دلاور بود که طی آموزش‌های نظامی لازم، خود را برای ادامه‌ی عملیات در شلمچه دراوایل سال 1366 آماده می‌کرد. در آن عملیات رشادت زیادی از خود نشان داد و برای دیگر رزمنده‌ها منبع روحیه شد. در فروردین سال  1366 عملیات کربلای 8 در منطقه مقدس شلمچه بر علیه دشمنان اسلام آغاز گردید و مهدی در کنار سایر رزمندگان با شجاعت وصف ناپذیری درخشید و زبان‌زد رزمندگان گردان تخریب شد.

در فروردین‌ماه سال 1366 بعد از نماز صبح که ظاهراً برای تجدید وضو از سنگر خارج شده بود توپخانه‌ی دشمن منطقه را زیر آتش گرفته بود و مهدی با ترکش توپ که به او اصابت کرد به شهادت رسید و دومین شهید خانواده پورجمشیدیان تقدیم درگاه حق شد.

شهادت نوجوان 14 ساله تاثیر زیادی بر اهالی محله داشت و موجب مضاعف شدن روحیه آنان برای رفتن به جبهه گردید طوری که تعداد زیادی از جوانان محله در همان ماه عازم جبهه شدند نیمه شعبان سال 1366 شمسی بود و تولد امام مهدی (عج) و پیکر سرباز کوچک حضرت در تهران تشییع شد و همزمان شدن تشییع پیکر این عاشق وارسته که نامش مهدی بود در روز ولادت امام مهدی (عج) که سپاهیان حضرت مهدی (عج) در آن روز عازم جبهه شده بودند تا در عملیاتی که رمزش یا مهدی بود شرکت کنند بی گمان خالی از معنا نبود.

انتهای پیام/

نظر شما
پربیننده ها